نماندن 4
مانده بودم توی گل که هتل را چه کنم؟ قرار بود سه شب در آن کشور ثالث بمانم. سفارت هم بروم. کشوری عجیب بود. اغلب ایرانیها یا دبی میروند، یا ترکیه، یا ارمنستان. نهایتاً قبرس. این یکی نوبر بود. گشته بودم جرجیس را پیدا کرده بودم. میدانستم. مثل بقیهی کارهایم عجیب و غریب بود. ایربی ان بی را چک کردم. چیزی نبود. هتلی پیدا کردم آن ور شهر. دور. خرابشده نه تراموایی داشت، نه اتوبوس واحدی. تاکسیهاش را باید پول میسلفیدی تا جابجایت میکردند. زیاد.
بوک کردم و آمدن پرداخت کنم. قبول نکرد. کارت اعتباری نیلوفر بود. صادره از دبی. اما پرداخت نمیشد. هرکار کردم نشد. گفتم لابد قسمت نیست. رزرو نهایتاً انجام شد. پولی اما پرداخت نه.
فرودگاه امام خمینی بودم. منتظر پرواز تهران به ابوظبی. و از ابوظبی به آن کشور ثالث. دو سه ساعت تاخیر داشت. بعد فهمیدم. رسیدیم ابوظبی. گفتند طیاره برای مقصد شما پریده است. دیر رسیدید. گفتیم به ما چه؟ تقصیر ما که نبود. هفت هشت نفر بودیم.
.
.
.
(داستان نماندن ادامه دارد)...
- ۰ نظر
- ۰۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۴:۴۷